یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است.
تعریف اخلاق
اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف كرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى كه باعث شود كارها را به آسانى و بدون فكر و تأمل انجام دهد». بنابراین هر چه را انسان با عادت و تمرین بدست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مىنامند. از تعریفها بدست میآید كه اخلاق ملكه یا حالتى است كه در نفس انسانى رسوخ كرده و باعث مىشود كه اعمال بدون فكر و تأمل از او سر بزنند.
تعریف ادب
حفظ حد و اندازه هر چیزى و تجاوز ننمودن از آن را ادب آن چیز گویند. مثلا زبان انسان باید چیزى را كه باعث خوارى و ذلت انسان است نگوید بنا بر این اگر كسى فحش و ناسزا مىگوید چون زبان او حدّ و مرز خود را رعایت نكرده از ادب زبان خارج شده و مىتوان او را بىادب نامید. اما او بىاخلاق یا بد اخلاق نیست. ادب تمرین دادن نفس به ارزشهاى اخلاقى است. و ابو زید انصارى گفته است: هر ورزش پسندیده كه انسان را داراى فضیلتى نماید ادب نامیده مىشود، ادب به كارگیرى سخن یا عمل پسندیده است. ظرافتهاى هر كارى را ادب آن كار مىنامند. و ادب تنها در كارهاى اختیارى مصداق داشته، و هر كارى كه بتواند شكلهاى مختلف داشته باشد و در یك صورت متصف به ادب گردد و در صورتى دیگر خیر، بهترین شكل ممكن آن عمل را ادب آن مىنامند. مثلا ادب غذا خوردن در اسلام این است كه با نام خداوند شروع و با حمد الهى پایان یابد و از پرخورى بپرهیزد.
نتیجه آنكه: هر علمى كه مىتواند صورتها و شكلهاى مختلف به خود بگیرد، بهترین شكل انجام آن را ادب آن كار مىنامند. و هر گاه آن فعل با چنین شكل و صورتى انجام شود آن را مۆدبانه مىنامند. حضرت امیرالمۆمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: كه اى پسرم بهرهى خود را از شرافت ادب بگیر و خاطرات را براى ادب آماده كن زیرا كه ادب دل بالاتر از این است كه آن را آلودهى به پلیدى كنى بدان كه هر گاه نیازمند شدى ادب ترا بىنیاز كند و هر گاه در دیار غربت بودى ادب براى تو همراهى باشد كه با وجود آن ترس و بیم ندارى اى پسرك من ادب پدیدهى خرد است و پاككنندهى دل است و سرلوحهى فضل است.(إرشاد القلوب/ترجمه رضایى/ ج1/381)
منابع:
1. الآداب الدینیة للخزانة المعینیة / ترجمه عابدى
2. معراج السعادة/ ملا احمد نراقی
نظرات شما عزیزان: